دیکشنری
داستان آبیدیک
برطرف کردن درد
english
1
Law
::
kill pain; alleviate or reduce pain
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
برشی
برصحنه آوری
برصلیب آویختن
برضد
برطبق
برطبْق
برطبق آن
برطرف
برطرف سازی مخاطره
برطرف کردن
برطرف کردن ابهام (یا ابهامات)
برطرف کردن اثر
برطرف کردن تردید
برطرف کردن تهمت
برطرف کردن خطر
برطرف کردن درد
برطرف کردن سؤتفاهم
برطرف کردن سختی
برطرف کردن شک
برطرف کردن ظن
برطرف کردن عیب
برطرف کردن فشار
برطرف کردن مانع
برطرف کردن مسئله
برطرف کردن ناامنی
برطرف کردن نقص (یا نواقص)
برطرف کردن نیاز
برطرف کننده
برعکس
برف
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید